معنی فارسی buskined

B2

استرابند، غالباً اشاره به استفاده از پارچه برای تزئین یا پوشش.

Referring to being covered or adorned with fabric or material.

example
معنی(example):

بالرین در زمان اجرا با پارچه‌های رنگی استرابند شده بود.

مثال:

The dancer was buskined with colorful fabric during the performance.

معنی(example):

تزئینات استرابند شده به جشنواره رنگ و روح بخشید.

مثال:

The buskined decorations added vibrancy to the festival.

معنی فارسی کلمه buskined

: معنی buskined به فارسی

استرابند، غالباً اشاره به استفاده از پارچه برای تزئین یا پوشش.