معنی فارسی buskle

B1

بافتن، به معنای جمع کردن و بستن مو یا مواد دیگری به شکل محکم.

To twist or gather together, usually referring to hair or fabric.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت موهایش را در یک گیس محکم بیاندازد.

مثال:

She decided to buskle her hair in a tight bun.

معنی(example):

بافتن پرده‌ها به اتاق ظاهری مرتب بخشید.

مثال:

Buskling the curtains gave the room a clean look.

معنی فارسی کلمه buskle

: معنی buskle به فارسی

بافتن، به معنای جمع کردن و بستن مو یا مواد دیگری به شکل محکم.