معنی فارسی butterbox
A2جعبهای که برای نگهداری و حداکثر استفاده از کره مورد استفاده قرار میگیرد.
A box or container used for storing butter.
- NOUN
example
معنی(example):
او کلوچهها را در جعبه کره قرار داد.
مثال:
He placed the cookies in the butterbox.
معنی(example):
جعبه کره کره را تازه نگه داشت.
مثال:
The butterbox kept the butter fresh.
معنی فارسی کلمه butterbox
:
جعبهای که برای نگهداری و حداکثر استفاده از کره مورد استفاده قرار میگیرد.