معنی فارسی butterman
B1شخصی که به فروش کره و محصولات مرتبط با آن در بازار میپردازد.
A vendor or individual who sells butter and related products at markets.
- NOUN
example
معنی(example):
باترمن در بازار همیشه محصولات تازهترین را دارد.
مثال:
The butterman at the market always has the freshest products.
معنی(example):
من با باترمن ملاقات کردم که کره ارگانیک را به فروشگاههای محلی تأمین میکند.
مثال:
I met the butterman who supplies organic butter to local stores.
معنی فارسی کلمه butterman
:
شخصی که به فروش کره و محصولات مرتبط با آن در بازار میپردازد.