معنی فارسی buttermaker
B1کسی که به تولید کره میپردازد و فرایند ساخت آن را انجام میدهد.
A person who produces butter, often involved in the churning process.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک باتر میکر ماهر در لبنیات محلی است.
مثال:
He is a skilled buttermaker at the local dairy.
معنی(example):
باتر میکر به ما نشان داد که چگونه خامه را به کره تبدیل کنیم.
مثال:
The buttermaker showed us how to churn cream into butter.
معنی فارسی کلمه buttermaker
:
کسی که به تولید کره میپردازد و فرایند ساخت آن را انجام میدهد.