معنی فارسی caball
B1کابال، گروهی مخفی یا فرقهای که به منظور دستیابی به اهداف مشترک تشکیل میشود.
A secret group or faction within a larger organization, often with hidden agendas.
- NOUN
example
معنی(example):
کابال در طی جلسه تشکیل شد تا استراتژی را تعیین کند.
مثال:
The caball formed during the meeting to decide on the strategy.
معنی(example):
آنها یک کابال تشکیل دادند تا بر روند تصمیمگیری تأثیر بگذارند.
مثال:
They established a caball to influence the decision-making process.
معنی فارسی کلمه caball
:
کابال، گروهی مخفی یا فرقهای که به منظور دستیابی به اهداف مشترک تشکیل میشود.