معنی فارسی caballed
B1کابال کرد، عمل تشکیل گروهی مخفیانه برای رسیدن به هدف خاص.
To form a secret group or faction for intrigue or a shared goal.
- VERB
example
معنی(example):
او با دوستانش کابال کرد تا نقشهای شگفتانگیز بکشد.
مثال:
He caballed with his friends to make a surprise plan.
معنی(example):
آنها به صورت کابالی با هم کار کردند تا تأثیر بیشتری در باشگاه به دست آورند.
مثال:
They caballed together to gain more influence within the club.
معنی فارسی کلمه caballed
:
کابال کرد، عمل تشکیل گروهی مخفیانه برای رسیدن به هدف خاص.