معنی فارسی cabineting
B1عمل طراحی و نصب کابینت در فضای داخلی.
The act of constructing or installing cabinets.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در حال نصب کابینت در ساختمان جدید با چوب با کیفیت بالا هستند.
مثال:
They are cabineting the new building with high-quality wood.
معنی(example):
نصب کابینت میتواند ارزش خانه را بهطور قابل توجهی افزایش دهد.
مثال:
Cabineting can significantly increase the value of a home.
معنی فارسی کلمه cabineting
:
عمل طراحی و نصب کابینت در فضای داخلی.