معنی فارسی cabinetmaking

B1

فرآیند طراحی و ساخت کابینت و مبلمان چوبی.

The art or craft of making cabinets.

example
معنی(example):

کابینت‌سازی می‌تواند شغف‌انگیز برای کسانی باشد که به کار با چوب علاقه دارند.

مثال:

Cabinetmaking can be a rewarding career for those who are passionate about woodworking.

معنی(example):

کارگاه کابینت‌سازی کلاس‌هایی برای مبتدیان ارائه می‌دهد.

مثال:

The cabinetmaking workshop offers classes for beginners.

معنی فارسی کلمه cabinetmaking

: معنی cabinetmaking به فارسی

فرآیند طراحی و ساخت کابینت و مبلمان چوبی.