معنی فارسی calcification

B2 /ˌkælsɪfɪˈkeɪʃən/

فرایندی که در آن کلسیم در بافت‌های بدن تجمع پیدا می‌کند و ممکن است منجر به سخت شدن یا کاهش انعطاف‌پذیری بافت‌ها شود.

The process of accumulation of calcium salts in body tissue, leading to hardening or reduced flexibility.

noun
معنی(noun):

The process of change into a stony or calcareous substance by the deposition of lime salt; -- normally, as in the formation of bone and of teeth; abnormally, as in calcareous degeneration of tissue.

example
معنی(example):

پزشک توضیح داد که کلسیم‌گذاری می‌تواند بر تحرک مفاصل تأثیر بگذارد.

مثال:

The doctor explained that calcification can affect joint mobility.

معنی(example):

کلسیم‌گذاری زمانی اتفاق می‌افتد که کلسیم در بافت‌های بدن جمع شود.

مثال:

Calcification occurs when calcium builds up in body tissue.

معنی فارسی کلمه calcification

: معنی calcification به فارسی

فرایندی که در آن کلسیم در بافت‌های بدن تجمع پیدا می‌کند و ممکن است منجر به سخت شدن یا کاهش انعطاف‌پذیری بافت‌ها شود.