معنی فارسی calcinate
B1عملیات حرارتی که در آن مواد معدنی تحت دماهای بالا بدون ذوب شدن کلسین میشوند.
To heat a substance to a high temperature to remove water and convert it into calcium oxide.
- VERB
example
معنی(example):
برای کلسینه کردن سنگ معدن، به یک کوره نیاز دارید.
مثال:
To calcinate the ore, you need a furnace.
معنی(example):
آنها مواد خام را کلسینه خواهند کرد تا آهک تولید کنند.
مثال:
They will calcinate the raw materials to produce lime.
معنی فارسی کلمه calcinate
:
عملیات حرارتی که در آن مواد معدنی تحت دماهای بالا بدون ذوب شدن کلسین میشوند.