معنی فارسی calcination
B2کلسینه کردن، فرایند حرارتی که در آن مادهای به دمای بالا گرم میشود تا تجزیه شود.
The process of heating a substance to high temperatures in order to bring about thermal decomposition.
- NOUN
example
معنی(example):
کلسینه کردن فرایند گرم کردن یک ماده به دمای بالا برای ایجاد تجزیه حرارتی است.
مثال:
Calcination is the process of heating a substance to a high temperature to cause thermal decomposition.
معنی(example):
کلسینه کردن سنگ آهک، آهک زنده تولید میکند.
مثال:
The calcination of limestone produces quicklime.
معنی فارسی کلمه calcination
:
کلسینه کردن، فرایند حرارتی که در آن مادهای به دمای بالا گرم میشود تا تجزیه شود.