معنی فارسی calcinator

B2

کلسیناتور، دستگاهی برای انجام فرایند کلسینه کردن مواد.

A device or apparatus used for the process of calcination.

example
معنی(example):

کلسیناتور دستگاهی است که برای کلسینه کردن در فرآیندهای صنعتی استفاده می‌شود.

مثال:

A calcinator is a device used for calcination in industrial processes.

معنی(example):

در کارخانه، آن‌ها یک کلسیناتور بزرگ برای پردازش مواد معدنی دارند.

مثال:

In the factory, they have a large calcinator to process minerals.

معنی فارسی کلمه calcinator

: معنی calcinator به فارسی

کلسیناتور، دستگاهی برای انجام فرایند کلسینه کردن مواد.