معنی فارسی calculatory

B2

محاسباتی، مربوط به محاسبه کردن و تحلیل مدارک.

Relating to the process of calculation or computation.

example
معنی(example):

مرحله محاسباتی پروژه بیشتر از آنچه انتظار می‌رفت طول کشید.

مثال:

The calculatory stage of the project took longer than expected.

معنی(example):

ما قبل از پیش رفتن با طرح، یک آنالیز محاسباتی انجام دادیم.

مثال:

We conducted a calculatory analysis before proceeding with the plan.

معنی فارسی کلمه calculatory

: معنی calculatory به فارسی

محاسباتی، مربوط به محاسبه کردن و تحلیل مدارک.