معنی فارسی calendarial

B1

مربوط به تقویم و سازماندهی زمان.

Related to the organization of a calendar system.

example
معنی(example):

سیستم تقویمی در سازماندهی سال کمک می‌کند.

مثال:

The calendarial system helps in organizing the year.

معنی(example):

یک چارچوب تقویمی برای برنامه‌ریزی ضروری است.

مثال:

A calendarial framework is essential for planning.

معنی فارسی کلمه calendarial

: معنی calendarial به فارسی

مربوط به تقویم و سازماندهی زمان.