معنی فارسی calfless
B2فاقد گوساله، به گاو یا حیوانی اطلاق میشود که گوسالهای ندارد.
Describing an animal, especially a cow, that has no calf.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گوسالهندار در مزرعه تنها ایستاده بود.
مثال:
The calfless cow stood alone in the field.
معنی(example):
گوسالهندار ممکن است در تولید شیر مشکل داشته باشد.
مثال:
A calfless cow may have trouble producing milk.
معنی فارسی کلمه calfless
:
فاقد گوساله، به گاو یا حیوانی اطلاق میشود که گوسالهای ندارد.