معنی فارسی calistrant

B1

مقاوم، کسی که به‌سختی از کسی پیروی کند یا از آنچه انتظار می‌رود، خودداری کند.

Stubbornly refusing to change one's position or attitude.

example
معنی(example):

سگ مقاوم از اطاعت کردن از صاحبش خودداری کرد.

مثال:

The calistrant dog refused to obey its owner.

معنی(example):

کودک مقاوم بود و از تمیز کردن اتاقش امتناع می‌ورزید.

مثال:

The child was calistrant, refusing to clean his room.

معنی فارسی کلمه calistrant

:

مقاوم، کسی که به‌سختی از کسی پیروی کند یا از آنچه انتظار می‌رود، خودداری کند.