معنی فارسی cammock
B1نوعی سازه یا ابزار که برای ساماندهی استفاده میشود.
A type of structure or tool used for organization.
- NOUN
example
معنی(example):
یک کمک برای سفر کمپینگ برپا شد.
مثال:
A cammock was set up for the camping trip.
معنی(example):
آنها از کمک برای سازماندهی محل کمپینگ استفاده کردند.
مثال:
They used a cammock to keep the campsite organized.
معنی فارسی کلمه cammock
:
نوعی سازه یا ابزار که برای ساماندهی استفاده میشود.