معنی فارسی campagi

B1

کمپاگی، به افرادی اطلاق می‌شود که در کمپ‌ها فعالیت می‌کنند یا با هم سفر می‌کنند.

People participating in or associated with camping.

example
معنی(example):

کمپاگی‌ها در فعالیت‌های فضای باز بسیار پرانرژی بودند.

مثال:

The campagi were very enthusiastic during the outdoor activities.

معنی(example):

هر کمپاگی در شب داستان‌هایی را دور آتش به اشتراک گذاشت.

مثال:

Each campagi shared stories around the fire at night.

معنی فارسی کلمه campagi

: معنی campagi به فارسی

کمپاگی، به افرادی اطلاق می‌شود که در کمپ‌ها فعالیت می‌کنند یا با هم سفر می‌کنند.