معنی فارسی campagne
B1کمپین، یک تلاش سازمانیافته و معمولا موقت برای جمعآوری حمایت یا تولید تغییر در یک زمینه خاص.
An organized effort to influence a specific issue or to promote a particular cause.
- NOUN
example
معنی(example):
این کمپین بر آگاهی زیستمحیطی تمرکز داشت.
مثال:
The campaign focused on environmental awareness.
معنی(example):
آنها یک کمپین برای ترویج تغذیه سالم راهاندازی کردند.
مثال:
They launched a campaign to promote healthy eating.
معنی فارسی کلمه campagne
:
کمپین، یک تلاش سازمانیافته و معمولا موقت برای جمعآوری حمایت یا تولید تغییر در یک زمینه خاص.