معنی فارسی campagnol

B2

کمپانیول، نوعی جوندۀ کوچک از خانواده موش، که عموما در زمین‌های باز زندگی می‌کند.

A small rodent from the family of voles known for burrowing.

example
معنی(example):

کمپانیول به خاطر رفتار حفر کردنش شناخته شده است.

مثال:

The campagnol is known for its burrowing behavior.

معنی(example):

ما یک کمپانیول را در مرتع مشاهده کردیم.

مثال:

We spotted a campagnol in the meadow.

معنی فارسی کلمه campagnol

: معنی campagnol به فارسی

کمپانیول، نوعی جوندۀ کوچک از خانواده موش، که عموما در زمین‌های باز زندگی می‌کند.