معنی فارسی campaigned
B1عملی که در آن کسی برای دستیابی به یک هدف خاص، معمولاً سیاسی یا اجتماعی، تلاش می‌کند.
To engage in a series of actions to achieve a specific goal, typically regarding public awareness or political outcomes.
- verb
verb
معنی(verb):
To take part in a campaign.
مثال:
She campaigned for better social security.
معنی(verb):
Consistently ride in races for a racing season.
example
معنی(example):
او بدون خستگی برای حفاظت از محیط زیست کمپین کرد.
مثال:
She campaigned tirelessly for environmental protection.
معنی(example):
آنها برای بهبود آموزش در جامعه خود کمپین کردند.
مثال:
They campaigned for better education in their community.
معنی فارسی کلمه campaigned
:
عملی که در آن کسی برای دستیابی به یک هدف خاص، معمولاً سیاسی یا اجتماعی، تلاش می‌کند.
