معنی فارسی cankerfret

B1

حالت نگرانی و فشار روانی که مانند کنگر به روح انسان لطمه می‌زند.

A term describing a state of mental distress or anxiety akin to canker.

example
معنی(example):

او احساس می‌کرد که یک کنگرخوردگی او را پایین می‌کشد.

مثال:

He felt a cankerfret pulling him down.

معنی(example):

کنگرخوردگی اضطراب تمرکز را دشوار کرده بود.

مثال:

The cankerfret of anxiety made it hard to concentrate.

معنی فارسی کلمه cankerfret

: معنی cankerfret به فارسی

حالت نگرانی و فشار روانی که مانند کنگر به روح انسان لطمه می‌زند.