معنی فارسی capacitativly
B1به شیوهای که به توانمندسازی یا فراهم کردن مهارتها و شرایط برای انجام کار بپردازد.
In a manner that empowers or provides skills and conditions for performing tasks.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور توانمندسازانه به مسئله نزدیک شد و سعی کرد آن را به طور عمیق درک کند.
مثال:
She approached the problem capacitatively, seeking to understand it deeply.
معنی(example):
تفکر توانمندسازانه به گسترش راهحلهای ما کمک میکند.
مثال:
Capacitatively thinking helps in expanding our solutions.
معنی فارسی کلمه capacitativly
:
به شیوهای که به توانمندسازی یا فراهم کردن مهارتها و شرایط برای انجام کار بپردازد.