معنی فارسی capacitation

B1

توانمندسازی، فرایند فراهم کردن شرایط یا مهارت‌های لازم برای انجام یک کار یا وظیفه.

The process of providing necessary skills or conditions for performing a task.

example
معنی(example):

توانمندسازی کارکنان، بهره‌وری آنها را افزایش داد.

مثال:

The capacitation of the workers improved their productivity.

معنی(example):

آموزش توانمندسازی برای توسعه مهارت ضروری است.

مثال:

Capacitation training is essential for skill development.

معنی فارسی کلمه capacitation

: معنی capacitation به فارسی

توانمندسازی، فرایند فراهم کردن شرایط یا مهارت‌های لازم برای انجام یک کار یا وظیفه.