معنی فارسی capaciously
B2به طور جادار، نشاندهنده داشتن فضای کافی.
In a spacious or roomy manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
این اتاق به صورت جادار برای تجمعات طراحی شده بود.
مثال:
The room was designed capaciously for gatherings.
معنی(example):
او کیفش را جادارانه بستهبندی کرد تا تمام وسایلش قرار بگیرد.
مثال:
She packed her bag capaciously to fit all her belongings.
معنی فارسی کلمه capaciously
:
به طور جادار، نشاندهنده داشتن فضای کافی.