معنی فارسی captiousness
B1ایرادگیری، حالتی از انتقاد یا ایراد گرفتن که به دلیل جزئیات جزئی و غیرمهم بوجود میآید.
The tendency to find fault or raise trivial objections.
- NOUN
example
معنی(example):
این که او همیشه ایراد میگرفت، برای تیم دشوار کرد که تصمیم بگیرند.
مثال:
His captiousness made it hard for the team to make decisions.
معنی(example):
ایرادگیریهای او اغلب دوستانش را ناامید میکرد.
مثال:
The captiousness of her comments often frustrated her friends.
معنی فارسی کلمه captiousness
:
ایرادگیری، حالتی از انتقاد یا ایراد گرفتن که به دلیل جزئیات جزئی و غیرمهم بوجود میآید.