معنی فارسی captivance
B1شگفتی یا جلب توجه، حالتی که در آن چیزی شما را مجذوب میکند.
The state of being captivated or fascinated.
- NOUN
example
معنی(example):
شگفتی رمان باعث شد خوانندگان خواستار ادامه داستان شوند.
مثال:
The captivance of the novel left readers wanting more.
معنی(example):
شگفتی او در اثر هنری زمانی که آن را تحسین میکرد، مشهود بود.
مثال:
Her captivance in the art piece was evident as she admired it.
معنی فارسی کلمه captivance
:
شگفتی یا جلب توجه، حالتی که در آن چیزی شما را مجذوب میکند.