معنی فارسی captress

B2

زنی که دیگران را با جذابیت یا توانایی‌های خاصش مسحور می‌کند.

A female version of a captivator who attracts or fascinates others.

example
معنی(example):

Captivator به یک captivress تبدیل شد و جمعیت را مجذوب کرد.

مثال:

The captivator became a captivress, charming the crowd.

معنی(example):

او به عنوان یک captivress برای اجراهای جادویی‌اش شناخته می‌شد.

مثال:

She was regarded as a captivress for her enchanting performances.

معنی فارسی کلمه captress

: معنی captress به فارسی

زنی که دیگران را با جذابیت یا توانایی‌های خاصش مسحور می‌کند.