معنی فارسی caravaning

B1

کاروانی کردن، سفر کردن با گروهی از افراد و وسایل نقلیه به طور همزمان.

Traveling in a group with vehicles or animals, often for leisure or tourism.

example
معنی(example):

کاروانی کردن برای تعطیلات خانوادگی محبوب است.

مثال:

Caravaning is popular for family vacations.

معنی(example):

آنها از کاروانی کردن در مسیرهای زیبا لذت می‌برند.

مثال:

They enjoy caravaning along scenic routes.

معنی فارسی کلمه caravaning

: معنی caravaning به فارسی

کاروانی کردن، سفر کردن با گروهی از افراد و وسایل نقلیه به طور همزمان.