معنی فارسی carneous
B1کارنیوس، به معنای گوشتی یا دارای بافت گوشتی.
Having a fleshy or meaty texture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت گوشتی کارنیوس غیرمنتظره بود.
مثال:
The carneous texture of the meat was unexpected.
معنی(example):
او پارچه را به عنوان کارنیوس و ضخیم توصیف کرد.
مثال:
She described the fabric as carneous and thick.
معنی فارسی کلمه carneous
:
کارنیوس، به معنای گوشتی یا دارای بافت گوشتی.