معنی فارسی cartographically

B2

به شیوه‌ای که به تولید نقشه‌ها مربوط می‌شود.

In a manner relating to the making of maps.

example
معنی(example):

شهر به شکلی دقیق به صورت کارتوگرافی نمایش داده شد.

مثال:

The city was cartographically represented in a detailed manner.

معنی(example):

نقشه‌ها به طور کارتوگرافی دقیق بودند و همه جزئیات لازم را نشان می‌دادند.

مثال:

Maps were cartographically accurate, showing all the necessary details.

معنی فارسی کلمه cartographically

: معنی cartographically به فارسی

به شیوه‌ای که به تولید نقشه‌ها مربوط می‌شود.