معنی فارسی cartomancies

B1

پیشگویی از طریق ورق‌های مخصوص.

The practice of fortune-telling using cards.

example
معنی(example):

او برای پیش‌بینی رویدادهای آینده به کارتوماسی می‌پرداخت.

مثال:

She practiced cartomancies to predict future events.

معنی(example):

فرهنگ‌های مختلف سبک‌های خاصی از کارتوماسی دارند.

مثال:

Different cultures have unique styles of cartomancies.

معنی فارسی کلمه cartomancies

: معنی cartomancies به فارسی

پیشگویی از طریق ورق‌های مخصوص.