معنی فارسی carunculous
B1دارای کارونکولا یا ویژگیهای مشابه کارونکولا.
Having or resembling a caruncle.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ظاهر کارونکوله رشد نگرانیهایی را برانگیخت.
مثال:
The carunculous appearance of the growth raised concerns.
معنی(example):
شرایط پوستی کارونکولار او نیاز به توجه پزشکی داشت.
مثال:
Her carunculous skin condition required medical attention.
معنی فارسی کلمه carunculous
:
دارای کارونکولا یا ویژگیهای مشابه کارونکولا.