معنی فارسی categoric

B2

قطعی و بدون استثنا، به وضوح بیان شده.

Absolute; unqualified; without exceptions.

example
معنی(example):

بیانیه قاطع او جایی برای شک باقی نگذاشت.

مثال:

His categoric statement left no room for doubt.

معنی(example):

رد قاطعانه او همه را در اتاق شگفت‌زده کرد.

مثال:

The categoric refusal surprised everyone in the room.

معنی فارسی کلمه categoric

: معنی categoric به فارسی

قطعی و بدون استثنا، به وضوح بیان شده.