معنی فارسی causatively

B1

به طور علّی، به روشی که یک فعل یک تأثیر ایجاد کند یا باعث وقوع یک عمل شود.

In a manner that implies a causal relationship.

example
معنی(example):

کلمه 'make' می‌تواند به طور علّی در یک جمله استفاده شود.

مثال:

The word 'make' can be used causatively in a sentence.

معنی(example):

او به طور علّی بر تصمیم او تأثیر گذاشت و اطلاعات جدیدی ارائه داد.

مثال:

She causatively influenced his decision by providing new information.

معنی فارسی کلمه causatively

: معنی causatively به فارسی

به طور علّی، به روشی که یک فعل یک تأثیر ایجاد کند یا باعث وقوع یک عمل شود.