معنی فارسی causationism

C1

علّیت‌گرایی، نظریه‌ای که بر اساس آن بر وجود علل برای هر رویداد تأکید می‌شود.

The doctrine that every event or effect must have a cause.

example
معنی(example):

علّیت‌گرایی تأکید می‌کند که هر رویداد یک دلیل دارد.

مثال:

Causationism asserts that every event has a reason.

معنی(example):

در فلسفه، علّیت‌گرایی موضوع مرکزی در بحث‌های اراده آزاد است.

مثال:

In philosophy, causationism is a central theme in discussions of free will.

معنی فارسی کلمه causationism

: معنی causationism به فارسی

علّیت‌گرایی، نظریه‌ای که بر اساس آن بر وجود علل برای هر رویداد تأکید می‌شود.