معنی فارسی causational

B2

علی، مربوط به ایجاد یک علت یا تأثیر، غالباً در زمینه‌های علمی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Pertaining to or indicating a cause; causal.

example
معنی(example):

مطالعات علی کمک می‌کند تا تأثیر یک متغیر بر دیگری را درک کنیم.

مثال:

Causational studies help understand the impact of one variable on another.

معنی(example):

رابطه علّی بین سیگار کشیدن و سرطان ریه به خوبی مستند شده است.

مثال:

The causational link between smoking and lung cancer is well-documented.

معنی فارسی کلمه causational

: معنی causational به فارسی

علی، مربوط به ایجاد یک علت یا تأثیر، غالباً در زمینه‌های علمی مورد استفاده قرار می‌گیرد.