معنی فارسی centricae

B1

سازه یا ساختی که در مرکز قرار دارد و معمولاً دارای تقارن است.

Referring to a central structure, often characterized by symmetry.

example
معنی(example):

مرکز طراحی به خاطر تقارنش قابل توجه بود.

مثال:

The centricae of the design was notable for its symmetry.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، مرکز به ساختار دایره‌ای اشاره دارد.

مثال:

In biology, centricae refers to a circular structure.

معنی فارسی کلمه centricae

: معنی centricae به فارسی

سازه یا ساختی که در مرکز قرار دارد و معمولاً دارای تقارن است.