معنی فارسی cessative
C2به معنای متوقف کردن یا تعیین پایان یک عمل یا وضعیت.
Indicating a cessation; bringing something to a halt.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
واکنش متوقف‌کننده گیاه به تغییرات محیطی قابل توجه بود.
مثال:
The cessative reaction of the plant to the changes in environment was remarkable.
معنی(example):
اقدامات متوقف‌کننده گاهی برای ایجاد تغییر ضروری هستند.
مثال:
Cessative measures are sometimes necessary to bring about change.
معنی فارسی کلمه cessative
:
به معنای متوقف کردن یا تعیین پایان یک عمل یا وضعیت.
