معنی فارسی changelessly

B1

به صورت بدون تغییر، در شرایطی که به طور مداوم یک حالت یا وضعیت حفظ شود.

In a manner that does not change; unchangingly.

example
معنی(example):

کوه‌ها بی‌تحول در برابر آسمان ایستاده بودند.

مثال:

The mountains stood changelessly against the sky.

معنی(example):

او به طور ثابت در حال کار روی پروژه‌اش بود.

مثال:

She continued to work changelessly on her project.

معنی فارسی کلمه changelessly

: معنی changelessly به فارسی

به صورت بدون تغییر، در شرایطی که به طور مداوم یک حالت یا وضعیت حفظ شود.