معنی فارسی charily

B1

به‌طور احتیاطی و با احتیاط، به گونه‌ای که نشان‌دهنده تردید باشد.

In a cautious and careful manner, often indicating hesitation.

example
معنی(example):

او با احتیاط درباره برنامه‌هایش برای آینده صحبت کرد.

مثال:

She spoke charily about her plans for the future.

معنی(example):

او با احتیاط دعوتنامه را پذیرفت و از برنامه خود مطمئن نبود.

مثال:

He charily accepted the invitation, unsure of his schedule.

معنی فارسی کلمه charily

: معنی charily به فارسی

به‌طور احتیاطی و با احتیاط، به گونه‌ای که نشان‌دهنده تردید باشد.