معنی فارسی chimonanthus
B1گیاهی با گلهای زرد رنگ و عطر قوی که در زمستان میروید.
A genus of flowering plants with aromatic blossoms, often blooming in winter.
- NOUN
example
معنی(example):
چیموناتوس به خاطر گلهای معطرش شناخته شده است.
مثال:
Chimonanthus is known for its fragrant flowers.
معنی(example):
چیموناتوس در زمستان شکوفه میدهد و در ماههای سرد عطر ایجاد میکند.
مثال:
The chimonanthus blooms in winter, providing scent in the cold months.
معنی فارسی کلمه chimonanthus
:
گیاهی با گلهای زرد رنگ و عطر قوی که در زمستان میروید.