معنی فارسی choiceful
B2انتخابگر، کسی که در انتخاب گزینهها دقت و اتخاذ تصمیمات آگاهانهای دارد.
Being selective or discerning when making choices.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در مورد اینکه به کدام رستوران برود، بسیار انتخابگر بود.
مثال:
She was very choiceful about which restaurant to go to.
معنی(example):
انتخابگر بودن میتواند به شما کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرید.
مثال:
Being choiceful can help you make better decisions.
معنی فارسی کلمه choiceful
:
انتخابگر، کسی که در انتخاب گزینهها دقت و اتخاذ تصمیمات آگاهانهای دارد.