معنی فارسی chronogrammatical

B2

تحلیل ساختاری و زمانی زبان شناسی، به ویژه در متون تاریخی و ادبی.

Relating to the grammar or structure of a chronogram.

example
معنی(example):

تحلیل کرونگراماتیکال پیچیدگی متن را فاش کرد.

مثال:

The chronogrammatical analysis revealed the complexity of the text.

معنی(example):

در تحقیق خود، او بر ساختارهای کرونگراماتیکال تمرکز کرد.

مثال:

In his research, he focused on chronogrammatical structures.

معنی فارسی کلمه chronogrammatical

: معنی chronogrammatical به فارسی

تحلیل ساختاری و زمانی زبان شناسی، به ویژه در متون تاریخی و ادبی.