معنی فارسی chronogrammatist
C1فردی که به مطالعه و تحلیل کرونگرامها میپردازد.
A person who studies or specializes in chronograms.
- NOUN
example
معنی(example):
کرونگراماتیست معروف یافتههای خود را در کنفرانس ارائه داد.
مثال:
The renowned chronogrammatist presented his findings at the conference.
معنی(example):
به عنوان یک کرونگراماتیست ماهر، او متون باستانی را تفسیر کرد.
مثال:
As a skilled chronogrammatist, she interpreted ancient texts.
معنی فارسی کلمه chronogrammatist
:
فردی که به مطالعه و تحلیل کرونگرامها میپردازد.