معنی فارسی chronography
C2علم یا هنر ثبت زمان و رویدادها به ترتیبی تاریخی.
The method of recording historical events in chronological order.
- NOUN
example
معنی(example):
کرونوگرافی برای درک زمانبندیهای تاریخی ضروری است.
مثال:
Chronography is essential for understanding historical timelines.
معنی(example):
او یک کرونوگرافی از رویدادهایی که ملت را شکل داد نوشت.
مثال:
She wrote a chronography of the events that shaped the nation.
معنی فارسی کلمه chronography
:
علم یا هنر ثبت زمان و رویدادها به ترتیبی تاریخی.