معنی فارسی chungking
B2منطقهای در یک شهر که پر از رستورانهای خیابانی و تنقلات محلی است.
An area in a city known for its street restaurants and local snacks.
- NOUN
example
معنی(example):
چانگ کینگ به خاطر غذای خیابانی خوشمزهاش معروف است.
مثال:
Chungking is known for its delicious street food.
معنی(example):
ما منطقه چونگ کینگ را برای خوراکیهای محلی کاوش کردیم.
مثال:
We explored the chungking area for local snacks.
معنی فارسی کلمه chungking
:
منطقهای در یک شهر که پر از رستورانهای خیابانی و تنقلات محلی است.