معنی فارسی circuitously
B1به صورت غیرمستقیم و پیچیده، بدون اینکه به طور واضح به موضوع پرداخته شود.
In a roundabout manner, not straightforward or direct.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز غیرمستقیم صحبت کرد و فهمیدن نکتهاش سخت بود.
مثال:
She spoke circuitously, making it hard to understand her point.
معنی(example):
مسیر به طور غیرمستقیم از تپهها میگذشت.
مثال:
The path was circuitously winding through the hills.
معنی فارسی کلمه circuitously
:
به صورت غیرمستقیم و پیچیده، بدون اینکه به طور واضح به موضوع پرداخته شود.