معنی فارسی circuituously
B1به صورت دایرهای، به طور غیرمستقیم و با انحراف از موضوع اصلی
In a manner that is indirect or winding; not straightforward.
- ADVERB
example
معنی(example):
او موضوع را به صورت دایرهای توضیح داد و پیگیری آن را دشوار کرد.
مثال:
He explained the topic circuituously, making it hard to follow.
معنی(example):
نویسنده به طرز دایرهای نوشت و خواننده را به یک سفر پیچیده برد.
مثال:
The author wrote circuituously, taking the reader on a winding journey.
معنی فارسی کلمه circuituously
:
به صورت دایرهای، به طور غیرمستقیم و با انحراف از موضوع اصلی